این قطعه مربوط به مراسم مناجات شب هفتم ماه رمضان در سال 1400 میباشد که در هیات رایهالعباس (علیهالسلام) اجرا شده است.برای دسترسی به آثار حاج محمود کریمی میتوانید به پایگاه اطلاعرسانی فطرس مراجعه نمایید.http://fotros.irمتن شعر:روی چشمان نسیمراه دارد میرود اصل صراطالمستقیمآه! تنها مانده استسورهای ششآیه در دستان قرآن کریمباز شد دست حسینسیب سرخی رفت در آغوش جناتالنعیمحرمله آمد ربابفاستعذ بالله خواند از شر شیطان رجیمکودک است و کوچک استاز بیان مقتل او کاش میشد بگذریمگریهکنهای حسین!روضه شد آغاز بسم الله الرحمن الرحیمتیر را بیرون کشیدتیر... نه اصلا سه تا شمشیر را بیرون کشیداولش سر را گرفتبعد از آن بابا به سرعت زیر حنجر را گرفتجاذبه بر عکس شدآسمان آمد زمین و خون اصغر را گرفتخم شد از سر شانهاشاصغر اینگونه مدال ذبح اکبر را گرفتاز تنش چیزی نماندتیر در یکلحظه باهم روح و پیکر را گرفتبا سهشعبه همزمانجان اصغر جان بابا جان مادر را گرفتهر چه میشد گریه کردحرمله خندید اما تیر با خود گریه کردهمزمان برخورد کردتیر هم با حنجر و هم با دهان برخورد کردمبداش شد مقصدشاز کمان برخاست و با قد کمان برخورد کردبا حساب قامتشبا گلو این تیر بدتر از سنان برخورد کردکربلا خود کوچه شدتیر هم مانند سیلی ناگهان برخورد کردوقت تشییع علیدست بابا با سه تکه استخوان برخورد کرد