عبدالله باقری
شکر حق حیدری ام / چون حسن مادری ام
بُوَد این افتخارم / شیعه ام، شیعه ی جعفری ام 2
به لطفِ ربّ خالق، من از جمع خلایق، شدم عاشق نام صادق 2
ولایش در ضمیرم، نگردد کج مسیرم، چو فرزند زهراست امیرم 2
به هر کاغذ و لوح و دفتر - درخشد کلامش چو اختر
یقین واژه ی "قالَ صادق" - شده زینت وَعظ و منبر 2
حبیبی یا شیخَ الاَئِمَّه 3
اگر جان ها بسوزد / به هجران ها بسوزد
ز بس داغش عظیم است / زمین و ، آسمان ها بسوزد 2
شبانه همچو رهزن، هجوم آورده دشمن، بَرَد باغبان را ز گلشن 2
چو حس کرد غربتش را، به هم زد خلوتش را، شکست از جفا حرمتش را 2
به جان خشم حق را خریدند - گلستان به آتش کشیدند
برای رهایی ز شعله - گُل و غنچه ها میدویدند 2
حبیبی یا شیخَ الاَئِمَّه 3
آینه پُر ترک شد / پریشان نُه فلک شد
طناب آوردن ای وای / مرهمِ، زخم حضرت نمک شد 2
رجز مستانه خواندند، غمش بر دل نشاندند، پیِ مرکب او را کشاندند 2
درونش شور و غوغاست، وَ چشمش موج دریاست، خودش خِبره ی روضه خوان هاست 2
گُل یاس گلخانه پژمرد - به دستان بسته زمین خورد
گریز روضه ی خودش را - به نخلستان و علقمه بُرد 2
حبیبی یا شیخَ الاَئِمَّه 3