حضور نادر مشایخی فرزند جمشید مشایخی در برنامه خندوانه

تک شو
منتشر شده در 31 تیر 1397

بیوگرافی نادر مشایخی (فرزند جمشید مشایخی)


تولد: 5 آذر 1337 تهران


ملیت: ایرانی


پیشه : موسیقی


سال‌های فعالیت: 1382 تاکنون


زندگی نامه نادر مشایخی


نادر مشایخی پس از پایان تحصیلات ابتدایی در تهران، به هنرستان عالی موسیقی راه یافت و پس از آن تحصیلات خود را در دانشگاه موسیقی وین در اتریش و در رشتهٔ آهنگسازی، رهبری و موسیقی الکترونیک ادامه داد و با درجهٔ ممتاز فارغ‌التحصیل شد.


مشایخی در سال 2001 «آنسامبل وین 2001» را تشکیل داد و از همان سال‌ها رهبری گروه‌هایی چون وین 2001 و کاپلا کوندورتا و همکاری با هنرمندانی چون هانا شیگولا را آغاز کرد. همسر نادر مشایخی گیسلا مشایخی بییر (Gisela Mashayekhi-Beer) نیز نوازنده فلوت است.


از دیگر فعالیت‌های نادر مشایخی آهنگساز شرکت در جشنواره‌های موسیقی در اروپا، آمریکا و آسیا، رهبری ارکستر سمفونیک تهران و اجرای کنسرت با این ارکستر در اتریش (دو بار) و آلمان، تدریس در دانشگاه تهران، دانشکدهٔ موسیقی دانشگاه هنر، دانشکدهٔ صدا و سیما و کنسرواتوار تهران اشاره کرد.


نادر مشایخی پس از آنکه علی رهبری ارکستر سمفونیک تهران را در تابستان 1384 رها کرد، رهبری این ارکستر را عهده‌دار شد و چندی بعد در کنسرتی با حضور سفیر جمهوری اسلامی در برلین، ارکستر را در جشنوارهٔ ازنابروک (آلمان) رهبری کرد.


پدر و مادر نادر مشایخی


مادرم آواز ایرانی می‌ خواند، شاگرد استاد کریمی بود و می‌ خواست آواز خوان شود؛ اما پدرم نگذاشت. پدرم متعصب بود، پدرم با اکراه پذیرفت من موسیقی بخوانم، او خیلی وقت نداشت که پیش ما باشد. هیچ‌وقت خانه نبود 


پدرم یک‌ دفعه ساعت هشت شب آفیش می‌ شد و تا 5 صبح سر کار بود. بعد می‌ آمد خانه و تازه می‌ خوابید. نظمی نبود که یک بچه بتواند در آن بزرگ شود البته تمام تلاش‌ شان را می‌کردند؛ اما این کار همین است. من هم خانه پدربزرگم راحت‌ تر بودم، خب پدر و مادر و عموها و عمه‌ هایم به مادربزرگ و پدربزرگم مامان و بابا می‌ گفتند من هم فکر می‌ کردم بابا و مامان من همین‌ ها هستند !


پدر و مادرم را هم به اسم کوچک صدا می‌ کردم، چون خودشان به این اسم همدیگر را صدا می‌ کردند به پدرم می‌ گفتم جمشید و به مادرم می‌ گفتم گیتی، فکر می‌ کردم خواهر و برادرهایم هستند تا اینکه یک روز پدربزرگم گفت که اینها پدر و مادر تو هستند ! گفتم پس من را چه‌ طوری به دنیا آورده‌ اند ؟ با جدیت گفت : لک‌ لک‌ ها تو را آورده‌اند ! بعد من عصبانی رفتم به کودکستان و با همه دعوا کردم که لک‌ لک من را آورده است !


نادر مشایخی می گوید عمه‌ ام کلکسیون موسیقی کلاسیک داشت و آثاری را که از رادیو پخش می‌ شد، ضبط می‌ کرد.


یک‌ بار که خانه نبود، به من گفت سمفونی ژرژ بیزه را ضبط کن، اتفاقاً آن شب بیزه پخش نشد و سمفونی شماره دو مالر را پخش کردند، 8 – 9 ساله بودم. دیدم که دنیای خیلی باحالی است. عمه‌ ام همیشه تعریف می‌ کند که در را که باز کردم، دیدم که روی زمین افتاده‌ ای و داری هوا را تماشا می‌ کنی، تا من را دیدی گفتی : ببین چه چیزی کشف کرده‌ ام ! تو عاشق مالر شده بودی …


15ساله بودم. عمه‌ ام من را در هنرستان شبانه نام‌ نویسی کرد. پیانو نداشتم و به همین خاطر، روی میز تحریرم شکل پیانو کشیده بودم عمه‌ ام این را دید و پدرم را قانع کرد تا برایم پیانو بخرد یادم هست هفت‌ هزار تومن بود، و من با این پیانو شروع کردم …


نادر مشایخی دوران یادگیری موسیقی در خارج از کشور را دوران سختی دانست و گفت: برای تحصیل به دانشگاه موسیقی وین رفتم. چهار سال رهبری و چهار سال آهنگسازی هم جزو آموزش‌هایی بود که باید می‌دیدیم. سال‌های اول سخت گذشت. مشکلات مالی داشتیم. حتی گاهی گرسنه می‌ماندیم. دوران سختی بود و به تدریج یاد می‌گرفتیم چگونه زندگی کنیم.


بازگشت نادر مشایخی به ایران


سال 1383 به ایران برگشتم. خسته شده بودم. تمام کارهای گروه ارکستر را در اتریش خودم می‌ کردم، از رهبری تا تنظیم و طراحی پلاکارد، ضمن اینکه زمانی که من به اتریش رفتم، 19 ساله بودم و هدف و انگیزه داشتم 20 سالی ماندم بعد از 20 سال، سه هفته به ایران آمدم و بعد به اتریش برگشتم و افسردگی شدید گرفتم تازه با مفهوم غربت آشنا شده بودم. آن اوایل جوانی متوجه این نبودم.


بیماری نادر مشایخی ، بیماری MS – ام اس


آرزویم این است که این بیماری به من اجازه دهد، فقط یک‌ بار فوتبال بازی کنم از سال 1361 درگیر بیماری ام‌ اس هستم و سال‌ هاست که این آرزو را در سر دارم.

دیدگاه کاربران