دانلود آهنگ سنتی رسانه آهنگ

گرامافون
منتشر شده در 15 آبان 1397

ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر


ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر


امشب که تو ، در کنار منی ، غمگسار منی ، سایه از سر من تا سپیده مگیر


ای اشک من ، خیز و پرده مشو ، پیش چشم ترم ، وقت دیدن او ، راه دیده مگیر


دل دیوانه ی من به غیر از محبت گناهی ندارد ، خدا داند


شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی ، پناهی ندارد ، خدا داند


منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند


به جز این اشک سوزان ، دل نا امیدم گواهی ندارد ، خدا داند


ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر


ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر


دلم گیرد هر زمان بهانه ی تو ، سرم دارد شور جاودانه ی تو


روی دل بود به سوی آستانه ی تو


چو آید شب، در میان تیرگی ها، گشاید پر، روح من به شور و غوغا


رو کند چو مرغ وحشی ، سوی خانه تو


ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من ، این سکوت مرا ناشنیده مگیر


ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر ، سوز و ساز دلم را ندیده مگیر


امشب که تو ، در کنار منی ، غمگسار منی ، سایه از سر من تا سپیده مگیر


ای اشک من ، خیز و پرده مشو ، پیش چشم ترم ، وقت دیدن او ، راه دیده مگیر...بهادر یگانه

دیدگاه کاربران