داستان یک تصویر

آستان قدس رضوی و حرم مطهر
منتشر شده در 11 شهریور 1399

حالا هر محرم که می آید و می رود سلما فکر می کند به آن سفر دو نفره به آن گوشه از صحن عتیق روبه روی ایوان طلا و پنجره فولاد که حبیب با زمزمه دعا می خواند...


هر فیلم و عکسی داستانی دارد و هر نگاهی می تواند داستانی متفاوت را حکایت کند با داستان ما همراه شوید


شما نیز می توانید داستان های امام رضایی خود را با مخاطبین ما به اشتراک بگذارید.

دیدگاه کاربران