توی دل این ترافیک یاد این افتادم که این ترافیک شبیه یک بخشهایی از زندگیم هست و شبیه یک بخشهایی از آدمهای زندگیم که من فکر میکردم که مسیرم باهاشون سر راست تر میشه راحت تر میشه اما با اونها رفتم وسط ترافیک زندگی و گفتم که توی دل ترافیک زندگی با خودم چکار کردم به خودم لبخند زدم و گفتم آفرین تو دل ترافیک زندگی هم کاری رو کردم که توی ترافیک شهرم انجامش دادم مولانا حفظ کردم مجبورم به خودم نگاه کردم و به آئینه نگاه کنم و بگم که اگر خوب نیستی به آدمها ربط نداره اگر خوب نیستی انتخاب تو هست من توی ترافیک های زندگی یاد گرفتم که نه راه پس دارم نه راه پیش. اما یک راه دارم بزرگتر کردن خودم یک راه دارم مطالعه کردن و یک راه دارم قوی کردن خودم من توی ترافیک زندگی و توی ترافیک شهر انتخاب میکنم که به خودم فکر کنم چیزهای خوب گوش بدم به حرفهای خوب فکر کنم ترافیک شهر رو بزرگ نکن اما کنارش خودت رو بزرگ کن