### آیا واقعاً طلسم حقیقت دارد؟
این سؤال چندین بار مطرح شد و هر بار پاسخهایی برای آن درج شد که اگر در بخش جستجو در سایت کلماتی مانند «سحر – جادو و ...» درج وکلیک شود، در اختیار قرار میگیرد. اما نظر به شایع شدن مباحث «طلسم، سحر یا جادو»، نظر کاربران گرامی به نکات ذیل جلب میگردد:
البته که طلسم، سحر یا همان جادو وجود دارد. کلام وحی (آیات قرآن کریم) مستقیم به وجود این رفتارها تصریح دارد، منتهی باید به دو نکتهی بسیار مهم توجه شود:
نکته اول: در این عالم هیچ اتفاقی نمیافتد که «غیر علمی» و خارج از قوانین علیّت باشد، حتی معجزات انبیا علیهمالسلام. چرا که عالم تجلی علم و حکمت الهی است. سحر و جادو نیز خارج از اصول، چارچوب و قوانین علمی نیستند.
گاهی علمی برای عموم قابل دسترسی و فراگیری است و گاهی شواهد و علایم آن علم مشهود نیست و فراگیری آن به غیر از علوم مقدماتی و حصولی، تمرینها و مهارتهای خاصی میخواهد؛ لذا چون کسب آن برای همه میسر نیست، به آن «علم غریبه» میگویند، مانند: کهانت، سیمیا، کیمیا، لیمیا، هیمیا ... و از جمله انواع سحر و جادو.
گاهی ساحرها یا رمالها، علمی ندارند و کار خاصی نمیکنند و از علوم غریبهای نیز برخوردار نیستند، بلکه فقط از عوامی و خرافهگرایی و زودباوری و تسلیم مردم سوء استفاده میکنند. در زمان حضرت عیسی علیهالسلام، انواع بیماریهای مسری و مهلک زیاد شده بود، لذا پزشکان ادعای اولوهیت میکردند.
این معضل در قشر دختر خانمها، به ویژه در رابطه با ازدواج بسیار بیشتر دیده میشود. میگویند: چون قیافه و هیکل دارم، خانوادهی خوبی هم ندارم، اما خواستگار ندارم، یا هر کس میآید دیگر بر نمیگردد، پس حتماً و قطعاً طلسم شدهام!
هر کسی گمان میکند که اگر خواستگار مناسبی ندارد و یا دارد، اما کارش به ازدواج ختم نمیشود، لابد سحر شده است! و هیچ نمیاندیشد که با توجه به بالا رفتن سن ازدواج، آیا بیش از هفتاد درصد دختران این جامعه سحر شدهاند؟! یا اگر نزدیک به نیمی از ازدواجها به طلاق میانجامد، از سحر است؟!
سحر و جادو در روابط خانوادگی:
خداوند متعال در قرآن کریم تصریح دارد که عدهای از دیوان (جنیّان) برخی از علوم غریبه را به انسانهای کافر، مشرک، شیطانپرست و ... یاد دادند تا فتنه کنند. متقابلاً فرشتگان نیز برخی از این علوم را به انسانهای مؤمن یاد دادند، تا با این علم با آنها مقابله کنند، اما شرط کردند که در غیر جای خودش استفاده نکنند، منتهی برخی آنها در ایجاد اختلافات خانوادگی، به ویژه بین همسران به کار بردند:
«وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَی مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَهِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ» (البقره، 102)
ترجمه: و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنتسلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر میآموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمیکردند مگر آنکه [قبلا به او] میگفتند ما [وسیله] آزمایشی [برای شما] هستیم پس زنهار کافر نشوی و[لی] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایی میآموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمیتوانستند به وسیله آن به احدی زیان برسانند و [خلاصه] چیزی میآموختند که برایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمیرسانید و قطعا [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهرهای ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر میدانستند.