یاران چه غریبانه ،رفتند ازاین خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
بشکسته سبوهامان، خون است به دل هامان
فریاد و فغان دارد، دردی کش میخانه
هر سو نظر اندازی ، صد خاطره می سازی
زانها که سفر کردند دلشاد از این خانه
تا سر به بدن باشد ، این جامه کفن باشد
فریاد اباذرها، ره بسته به بیگانه
ای وای که یارانم، گلهای بهارانم
رفتند از این خانه ،رفتند غریبانه
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
بشکسته سبوهامان خون است به دلهامان
فریاد و فغان دارد دوردیکش میخانه
هر سو نظر اندازی صد خاطره می سازی
زآنها که سفر کردند دلشاد از این خانه
تا سر به بدن باشد این جامه کفن باشد
فریاد اباذرها ره بسته به بیگانه
ای وای که یارانم گلهای بهارانم
رفتند از این خانه رفتند غریبانه
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه