در پیغام نوروزی استاد شجریان، آن چیزی که بیش از همه به چشمم آمد آرامش بود. تنها وقتی در کرانه جاودانگی ایستاده باشی، میتوانی مرگ را چنین به سخره بگیری و از بیماری به مثابه دوستی پانزده ساله سخن برانی. آن صلح درونی که در کلمات او احساس میشود غبطه برانگیز است، مقصدی که چنان باارزش مینماید که سختی مسیر را خواستنی سازد. مقصدی شبیه آنچه که حضرت سایه درباره اش گفت :
به بوی یک نفس درآن زلال دم زدن،
سزد اگر هزار بار بیفتی از نشیب راه
و باز، رو نهی بدان فراز.
محمدرضا شجریان بر آن فراز قرار یافته و این شاید رمز چنین آرامشی باشد.