آهنگ این دست تهی لبریز دعاست

آمدم ای شاه سلامت کنم عرضه ارادت به مقامت کنم

آنچه که دارم تو رساندی به من هیچ ندارم که به نامت کنم

آمده ام تا که سلامت کنم , سلامت کنم

حرمت باغه گلو نور نفست بویه بهارست

نگهت قبله نمایه رخه بی صورت یار است

چه کسی رو به تو آوردو نچید از تو نگاهی

دله ما زلفه پریشان رخ تو آینه دار است

نفست جامه بهارستو رخت سبزه ی نوروز

چقدر بخت پریشان که در این سبزه دچارست

موجی وامانده در خود جا مانده بیرون از دریا مانده

موجی سرگشته از خود برگشته تنهایه تنها مانده

جانی بی تابم چشمی بی خوابم لبریز ار رویایه تو

موجی تنهایم روزی می آیم می افتم در پایه تو

روزی می آیم , روزی می آیم می افتم در پایه تو

این دسته تو تهی لبریزه دعاست دامانه شما گله باغه اجابتو التجاست

آغوشه شما لبریزه خداست خلوتگه امنه شکفتنه غنچه ی گریه هاست

این دسته تو تهی لبریزه دعاست

دامانه شما گله باغه اجابتو التجاست

آغوشه شما لبریزه خداست

خلوتگه امنه شکفتنه غنچه ی گریه هاست

ای آینه رو دیداره شما آغشته ی لطفو عطاست