گذر زمان و روزمرگی و جامعه ی ماشینیزه شده مجال مخابره کردن خود را به بیرون از خود نیافته و به مخفی ترین شکل ممکن هنوز نفس می کشد... اتاقی که به خاطر شرایط اجتماعی بیرونی و تعریف قانون و قواعد های تعیین شده به مرور زمان خود را ضد ارزش در جامعه ی کنونی دیده و آنقدر به خود جمع و تنگ تر شده تا بتواند هنوز جایی در سرمان داشته باشد و به رویای صدا نشده ی خود ادامه دهد.
چهار دیواری بسته ای که می تواند در قالب یک کافه نمود عینی به خود بگیرد... کافه ای که بتواند همه ی آن خودی که دیده نشد را با ساز و کاری مشخص، به بیرون مخابره کند... کافه ای که بی شک تنها یک نام می تواند داشته باشد: کافه اتاق.