متن آهنگ محسن چاوشی به نام شیدایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درا درا که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی
بده بده که چه آورده ای به تحفه مرا بنه بنه بنشین تا دمی برآسایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درا درا که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی
♫♫♫
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی
♫♫♫
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درا درا که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی
بده بده که چه آورده ای به تحفه مرا بنه بنه بنشین تا دمی برآسایی
مجو مجو پس از این زین ها راه جفا مکن مکن که کِشّد کار ما به رسوایی
برو برو که چه کج میروی به شیوه گری بیا بیا که چه خوش می جوی به رعنایی
مجو مجو پس از این زین ها راه جفا مکن مکن که کِشّد کار ما به رسوایی
برو برو که چه کج میروی به شیوه گری بیا بیا که چه خوش می جوی به رعنایی
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی
نفس نفس زمان زمان
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی