روشنایی منشاء قدرت است و تاریکی دشمن آن، بازی دستینی 2 (Destiny 2) ترکیبی از زیبایی و البته داستانی سطحی است که سعی دارد تا بازیکن را به همراه دوستانش درگیر روایتی احساسی کند که هرچند با میانپردههای زیبا، قدرت خلق انیمشینها را به نمایش میگذارد، اما به غیر از چند صحنهی انگشتشمار نمیتواند روایتی قوی را ارائه دهد. داستان بازی، وقایع بعد از بستهالحاقی Destiny: Rise of Iron را روایت میکند، جایی که به دنبال حمله لژیونهای سرخ، آخرین شهر به تسخیر آنها در آمده و با مسدود شدن نور یا Light، گاردینها قدرت خود را از دست داده و پا به فرار گذاشتهاند. چند سکانس آغازین بازی Destiny 2 پر هیجان است و به ویژه برای طرفداران مجموعه درگیر کننده؛ جایی که اوج ناامیدی را در کلمات گاست میشنوید و با موسیقی فوقالعادهای به دنبال راهی برای نجات خود میگردید. تکه تکه شدن اتحادی دیرینه و پخش شدن گاردینهایی که اکنون دیگر نور در وجود آنها نیست، تا قدرت بگیرند، عصارهی اصلی داستان دستینی 2 را تشکیل میدهد. برخلاف شروعی خوب، حقیقت این است که Destiny 2 به مرور پیوستگی لازم برای داستانی منسجم را از دست میدهد و بیشتر به فیلمهای سینمایی سطحی شباهت پیدا میکند. یکی از مسائلی که بازی با آن دست و پنجه نرم میکند و در ادامه بازیکن را نیز در گیر خود میکند، صفحات بارگذاری طولانیای است که زمان مفید اوقات فراغت شما را به گروگان گرفته و تا جایی پیش میرود که گاهی حتی لودینگهای عادی چند دقیقه به طول میانجامد.