آهنگ کفش آهنی از رضا صادقی

گرامافون
منتشر شده در 07 خرداد 1397

آهنگ کفش آهنی از رضا صادقی 


من دیگه خسته شدم بس که چشام خیسه و نم


خب ببینم و بفهمم و بازم چیزی نگم


من دیگه بریدم از بس که شکستم از خودی


توی آینه خیره شم بگم به چشمام چی شدی


خسته م از حرفای خوب و بی سر و ته بی ثمر


حسرت یه عمر رفته عقده های تازه تر


متنفرم از آدمای بی مغزو شلوغ


از کتابایی با اسمای قشنگ متن دروغ


دیگه نوبت توئه خسته شی دنیا بشکنی


این بار ایستادم تا آخرش با کفش آهنی


بات میجنگم تا نگی ترسیده بود پیاده شد


بس که پشت پا زدی گذشتن از تو ساده شد


دیگه نوبت توئه خسته شی دنیا بشکنی


این بار ایستادم تا آخرش با کفش آهنی


بات میجنگم تا نگی ترسیده بود پیاده شد


بس که پشت پا زدی گذشتن از تو ساده شد


### متن آهنگ کفش آهنی رضا صادقی


همه از عشق میگن و باز آبروشُ میبرن


عقل کل نشون میدن از خودشون بی خبرن


مد شده حرف های پوچ و گنده و بی سر و دست


بگو تا کی باید این نمایشُ دید و نشست


وقتی حتی نمیخوای بازی کنی بازیت میدن


حتی میخوای خودتم که باشی باز نمیذارن


همه میخوان اونی باشی که خیالشون میخواد


من دیگه داره از این بازی سیرک بدم میاد


هر چقدر زانو زدیم راه اومدیم دیگه بسه


هر چقدر خرد شدیم و دم نزدیم دیگه بسه


عاشق و عارف و درویش و من و تو و خدا


روبروت وایمیستیم و با هم می خونیم همصدا


دیگه نوبت توئه خسته شی دنیا بشکنی


این بار ایستادم تا آخرش با کفش آهنی


بات میجنگم تا نگی ترسیده بود پیاده شد


بس که پشت پا زدی گذشتن از تو ساده شد

دیدگاه کاربران