من تو شبِ تاریکم
به شکست نزدیکم
رویاهام کوتاهِ
تو یه چراغ روشن
وسط شب من
که بدون ماهِ
من آخرین آوازم
خودمو با سازم
تو مترو میخونم
تو بازی تقدیری
تَه قصه میری
من اینجا میمونم
با دستات منو رد کن از
این روزای سیاه
راه منو روشن کن فانوس ماه
فانوس ماه
من یه بی پناه تو موجی که منو با خودش میبره
تو دختر ماه که یه لبخندت سرنوشتمو میخره
با دستات منو رد کن از
این روزای سیاه
راه منو روشن کن فانوس ماه
فانوس ماه
شهر یه سگ ولگرده
که تنش زخمه
شب تا صبح بیداره
ما گربه های هار
توی یه سطلیم
که پر از آشغاله
با دستات منو رد کن از
این روزای سیاه
راه منو روشن کن فانوس ماه
با دستات منو رد کن از
این روزای سیاه
راه منو روشن کن فانوس ماه
فانوس ماه