خلاصه داستان :
گندم ( مهناز افشار ) و علی ( مصطفی زمانی ) سالهاست که دلداده یکدیگرند و منتظر روزی هستند که با هم ازدواج کرده و با عشق کامل زندگی خودشان را آغاز کنند. اما صفر ( فرهاد آئیش ) که از بزرگان روستا است ، سالهاست که با پدر گندم به نام اَمان ( همایون ارشادی ) عهد بسته که پسرش کرامت ( احمد مهرانفر ) را به عقد گندم در بیاورد. امان هم که معتقد به عهد و سنت است، کاملا راضی از این تصمیم به نظر می رسد. اما گندم به پدر اعلام می کند که علاقه ای به کرامت ندارد و دلش جای دیگریست...
کارگردان :
سامان مقدم : وی متولد سال 1347 می باشد و فارق التحصیل رشته سینما است. اولین فیلم سامان مقدم در سال 1377 با نام « سیاوش » ، یکی از موفق ترین آثار او تا به امروز به شمار می رود. مقدم سپس « پارتی » را روانه سینما کرد که چندان مورد استقبال قرار نگرفت. فیلم بعدی مقدم ، یک کمدی موزیکال به نام « مکس » نام داشت که به فروش نسبتا خوبی دست پیدا کرد. « کافه ستاره » فیلمِ بعدی مقدم ، یک درام اجتماعی موفق بود که طرفداران خودش را پیدا کرد. اما آخرین فیلمِ مقدم به نام « صد سال به این سالها » علی رغم اصلاحات فراوانی که برای اکران با آن مواجه شد، هنوز وضعیت مشخصی ندارد. « یه عاشقانه ساده » ششمین فیلم سامان مقدم است.
درباره یه عاشقانه ساده :
فیلم با یک سکانس رقص محلی شروع می شود. این رقص محلی جالب توجه است اما حرکات ضعیف مصطفی زمانی که انگار در حال روخوانی از یک متن موزون است، بدجوری مصنوعی بودن این رقص را هویدا می کند.
فیلمنامه « یه عاشقانه ساده » اشکالاتی دارد که متاسفانه تعداد آنها زیاد است. از رابطه عجیب و غریب بین علی و گندم بگیرید تا مرگ خورشید خانم !
سالی که اتفاقات فیلم در آن رخ می دهد مشخص نیست، اما بهرحال به زمان نسبتا دوری اشاره دارد ( هنگامی که امان در حال شمردن پول هست می توانید با نگاه به اسکناس ها، این موضوع را متوجه شوید ) اما رابطه بین گندم و علی و خلوت کردن و دلبری کردن این دو در محیط سنتی روستا، غیرقابل باور است.
یک داستان اضافه هم در فیلم قرار دارد که هیچوقت به سرانجام نمی رسد. رابطه ای که علی قربانزاده و مهراوه شریفی نیا آن را خلق می کنند، یک کمدی بی مزه است که حتی در آخر فیلم متوجه نمی شویم چه بلایی سر آن آمد!
تدوین فیلم هم مشکلات خاص خودش را دارد. البته اینروزها باب شده که اغلب مشکلات تدوین را به گردن ممیزی بیندازند، اما فیلمی که بر پرده سینما مشاهده می شود، تدوین ناگهانی و پر اشکالی دارد.
یکی از دیالوگ های رایج فیلم این است که : « حرف مردم را چه کنیم – مردم پچ پچ می کنند » اما هرگز ما شاهد مردمی در « یه عاشقانه ساده » نیستیم! آنها بی آنکه نقشی در فیلم داشته باشند، در پس زمینه در حال رفت و آدم هستند و ما از طریق دیالوگ های شخصیت های اصلی داستان متوجه می شویم که آنها چطور فکر می کنند!