مردی درحال گریه کردن است و پول کرایه خانه ندارد بدهد. در میان گریه هایش از صاحبخانه اش گلایه می کند که به او گفته یا خانه را تخلیه کن یا دخترت را به پسرم بده که گویا پسرش معتادست و پیرمرد به حال خود و دخترش می گرید.
برای ارسال دیدگاه لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.