بی بی مرا ز خانه ی خود رد نمیکند
در حق این غلام بدش بد نمیکند(1)
بی بی مرا برای خودش پروریده است
بی بی مرا برای حسینش خریده است
بی بی خریده راوی ماتم کند مرا
بی بی خریده وقف محرم کند مرا
"علیرضا خاکساری"
مرو که کوچه برای پرت خطر دارد
مرو که رد شدن امروز دردسر دارد
مگر نگفت خداوند خلقتت حتّی –
برای صورت تو برگ گل ضرر دارد؟
گمان نمی کنم این مرد بی حیا این جا
بدون حادثه دست از سر تو بر دارد
ز روی پوشیه زد، تازه این چنین شده ای
که چشم هات فقط دید مختصر دارد
نوشته اند که پ
شا