آبرودار آسمان هایی
مهربانی و آخر احساس
چشم های تو درخشان است
قرص ماهی و دانه ی الماس
عشق مدیون جان فشانی تو
معرفت از ازل گرفتارت
شیر مادرت حلالت باد
تا قیامت بشر بدهکارت
پدر مشک های دلواپس
ساقی بی شراب و پیمانه
دختری منتظر نشسته؛ بیا
حُرمت قول های مردانه
کوری چشم حرمله باشد
یاعلی! دسته ی عزا پاشید
دست های خواهر ت زینب
خاک غصه به کربلا پاشید
قصه ی شاه بی علمداراست
چند گودال فتنه پیدا است
پای دشمن به خیمه ها وا شد
این صدا؛ ناله های زهرا است
من بمیرم که هرکس و ناکس
روی تو تیغ می کشد عباس
دست هایت چه نعمتی بودند
چادری جیغ می کشد عباس