لاکی دختر 12 ساله پر شر و شوری است که به همراه پدر و عمهاش به شهر کوچکی مهاجرت کردهاند. او از اینکه مبادا در این مکان جدید تنها بماند ناراحت است اما روحیه جستجوگرش باعث آشنایی او با اسبی وحشی میشود که آزادانه میتازد. این اسب اولین دوست لاکی در شهر جدید میرادرو است. لاکی مدتها پیش مادرش را از دست داده و عمهاش کورا با آنها زندگی میکند. ماموریت پدر لاکی راهاندازی و توسعه راهآهن شهر است. محیط ناشناخته و جدید برای لاکی که به زندگی در شهری بزرگ عادت کرده و دوستانی صمیمی در آن داشته ترسناک است...