می دانی آرامِ جانم!
گاهی وقت ها بی محلی هایت سخت ترین تنبیه دنیا می شود.
می شود که گذشته ها را فراموش کنی؟ تو می توانی حسِ این دخترِ جوان را باور کنی، ولی نمی خواهی. می دانم که نمی خواهی، چون درگیر گذشته ای؛ زمانِ ماضی ای که دیگر، نه تکرار می شود و نه آدمی که ترکت کرده، برمی گردد. وقتی که خودت این را می دانی چرا باز هم منتظری؟ منتظر دختری که تو را رها کرده و دیگر برنخواهد گشت؟.....