یک عدهای هستند که فکر میکنم اگر روزی اعلام شود این تحریمها برداشته شده مثل روزی که قطعنامه 598 پذیرفته شد سکته کنند چون درآمدهای سرشاری دارند که در اثر رفع تحریمها از بین میرود. این شرکتهای بزرگ برای اینکه مراودات درباره نفت پتروشیمی گاز و... را انجام بدهند دهها شرکت در کشورهای خارجی تاسیس کردند و این درآمدهای ارزی شفاف نیست. در داخل این کشورهای متعدد میچرخد و تا وقتی به داخل کشور برسد و تبدیل به ریال شود بخش زیادی از آنها کم میشود. آن شرکتهای واسطه درصدهای بالایی میگیرند و منفعت میبرند. اسم این افراد را کاسبان تحریم گذاشتهاند. این به معنایی درست است و طبیعتا اینها نمیخواهند این وضعیت از بین برود.
آمریکا نیز دنبال این است که ما دائما تحت فشار تحریمها باشیم چون منفعت میبرد. آمریکا به دنبال این است و تا حدودی هم موفق شده است که یک دولت ضعیف با مردم ناراضی بیاعتماد ناامید در ایران باشد و نتیجه آن این است که نیروهای توانمند به دنبال مهاجرت باشند.
من نمیبینم که مجموعه نظام حکمرانی راضی به تغییرات یا اصلاحات اساسی باشد چون فکر میکند همین وضعیت خوب است. مردم امیدوارند و شرایط اقتصادی هم رو به بهبود است. خلاصه مسیر ما خوب است و ما نماینده مردم هستیم. هرجا هم که ناکارآمدی هست گردن یک دشمن میاندازند که ما نفهمیدم آن دشمن کیست و کجاست! بپذیریم که این نظام حکمرانی نه به خدا وصل است نه به پیامبر وصل است نه به ائمه وصل است.
نظام باید بر این مبنا باشد که اکثریت مردم تصمیم بگیرند. هرجا هم که به رای مردم مرتبط است باید زمان داشته باشد. در قانون اساسی فعلی درباره رهبری هم انتخاب غیر مستقیمی هم که وجود دارد زمان ندارد. یعنی شروع دارد ولی پایان ندارد.