محسن چاوشی- همسایه
Mohsen Chavoshi - Hamsayeh
دریا واسه کشتیای بی سرنشین جا نداره
پس من چرا غرق بودم تهران که دریا نداره
این گوشه از شهر امنه من سعی کردم نمیرم
اینقدر نمیرم که آخر این گوشه پهلو بگیرم
تو سالها سرنشین این گوشه از شهر بودی
اما با من که همیشه همسایتم قهر بودی
آرامش قبل طوفان ابروی اون روی ماهه
اخمت به من گفت هرشب طوفان سختی تو راهه
چند روز چند سال چند قرن از رد پامون گذشته
قلبم به عمر یه تاریخ از این خیابون گذشته
قلبم مثه گوش ماهی با موج موهات رفیقه
عشق من این تنگ کوچیک کوچیکه اما عمیقه
دریا واسه کشتیای بی سرنشین جا نداره
پس من چرا غرق بودم تهران که دریا نداره
هرجا پی ات رفته بودم دلتنگ برگشته بودم
آشفته و خسته انگار از جنگ برگشته بودم
من خوب بودم تا این شهر با خشکسالیش بدم کرد
خوب شد خدا رحم کرد و عشق تو دریا زدم کرد