یه روز یه آقا خرگوشه - شعر کودکانه فارسی

Kids TV
منتشر شده در 05 شهریور 1401

یه روز یه آقا خرگوشه

رسید به یه بچه موشه

موشه دوید تو سوراخ

خرگوشه گفت آخ

وایسا وایسا کارت دارم

من خرگوشه بی آزارم

بیا از سوراخت بیرون

نمی خوای مهمون»

یواش موشه اومد بیرون

یه نگاهی کرد به مهمون

دید که گوشاش درازه

دهنش بازه

«شاید می خواد بخورتم

یا با خودش ببرتم

پس می رم پیش مامانم

آن جا می مانم

مادر موشه عاقل بود

زنی باهوش و کامل بود

یه نگاهی کرد به خرگوش

گفت به بچه موش

«نترس جونم اون مهمونه

خیلی خوب و مهربونه

پس برو پیشش سلام کن

بیارش خونه

دیدگاه کاربران