شعر کودکانه یه روز یه آقا خرگوشه

Kids TV
منتشر شده در 29 تیر 1397

یه روز یه آقا خرگوشه


رسید به یه بچه موشه


موشه دوید تو سوراخ


خرگوشه گفت آخ


«وایسا وایسا کارت دارم


من خرگوش بی‌آزارم


بیا از سوراخت بیرون


نمی‌خوای مهمون»


یواش موشه اومد بیرون


یه نگاهی کرد به مهمون


دید که گوشاش درازه


دهنش بازه


«شاید می‌خواد بخورتم


یا با خودش ببرتم


پس می‌رم پیش مامانم


آن‌جا می‌مانم»


مادر موشه عاقل بود


زنی باهوش و کامل بود


یه نگاهی کرد به خرگوش


گفت به بچه موش


«نترس جونم اون مهمونه


خیلی خوب و مهربونه


پس برو پیشش سلام کن


بیارش خونه»

دیدگاه کاربران