بی خبرم از تو و من تاب ندارم بعد تو خود را به که باید بسپارم از دل من کم نشده مهر تو ماهم دلبر من غیر تو دل یار نخواهد مست و خراب عطر گیسوی توام عاشق تاب و ...
مه دخت فریبای پریوش تو کجایی از من شده ای خسته و از عشق فراری من پای تو ماندم که به اثبات رسانم تو ماه ترین دختر این بوم و دیاری بی تو من به گریه میرسم نه نگو به ...