اگه گریه بی اختیاره یکی چادر فاطمهام رو بیاره رو چشام بزاره ای عزیزای زهرا سر بزارید روی سینهام بوی یاس اومد یا من دوباره مدینهام اشکامو پاک کنید تا فاطمه ام رو ببینم
نمونده یک قطره آب خدا وای از دل رباب میگه عزیز دلم آروم تو گهواره بخواب مادر چاره ای نداره عمو رفته آب بیاره خوب می دونم طاقت نداری کاش یه ذره دووم بیاری طفل من چه بی قراری آتش ...