این دهان بستی دهانی باز شد تا خورندهٔ لقمههای راز شد لب فروبند از طعام و از شراب سوی خوان آسمانی کن شتاب گر تو این انبان ز نان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی طفل جان از شیر ...
حسین توکلی از عشق بگو Hossein Tavakoli Az Eshgh Begoo ذوقشو دارم یه روزی بی هوا سر برسی کلی منتظر بمونم تا تو از در برسی یه دل دیوونه دارم بشه فرش زیر پات بره جونم بره جونم واسه اون ...