این زبان حال شهیدان کربلا با امام حسین (ع) است و زبان حال ما با امام زمان خود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... و این همان معنای «حلت بفنائک» است که در زیارت عاشورا می خوانیم ... السلام علیک ...

زینب سر حسین به دامان گرفته بود سر را دو دست کوچک بی جان گرفته بود پاییز بود و باد غم انگیز می وزید شام یزید نام غریبان گرفته بود ...

امسال هم دعای فرج بی جواب ماند من می روم برای تو یاور بیاورم ... شاعر : حسن بیاتانی

این زبان حال شهیدان کربلاست با امام حسین (ع) و زبان حال ماست با امام زمان خود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ...

این زبان حال شهیدان کربلاست با امام حسین (ع) و زبان حال ماست با امام زمان خود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ...

.این زبان حال شهیدان کربلاستبا امام حسین ع و زبان حال ما با امام زمان عج ... و این همان معنای حلت بفنائک است که در زیارت عاشورا می خوانیم : سلام بر تو یا ابا عبدالله و سلام بر ...

امام زمان عج ： منم که زمین را از عدالت لبریز می کنم چنان که از ستم آکنده است 0

(از عاشورای سال 61 تا عاشورای 1443 دقیقا 1382 سال می گذرد)هزار و سیصد و هشتاد سالهکه ما این قصه رو تکرار کردیم!هزارون پرده از اون خط نوشتیمعلم کردیم و بر دیوار کردیمهزار و سیصد و هشتاد کم نیست!چرا این ...

این زبان حال شهیدان کربلا با امام حسین (ع) است و زبان حال ما با امام زمان خود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... و این همان معنای حلت بفنائک است که در زیارت عاشورا می خوانیم ... السلام علیک ...

این زبان حال شهیدان کربلا با امام حسین (ع) است و زبان حال ما با امام زمان خود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... و این همان معنای حلت بفنائک است که در زیارت عاشورا می خوانیم ... السلام علیک ...

(از عاشورای سال 61 تا عاشورای 1443 دقیقا 1382 سال می گذرد) هزار و سیصد و هشتاد ساله که ما این قصه رو تکرار کردیم! هزارون پرده از اون خط نوشتیم علم کردیم و بر دیوار کردیم هزار و سیصد ...

آیت الله بهجت درباره امام حسین ع و امام زمان عج

ما یک تن ایم یک تن تنهای بی سریم بی چهره بی کفن همه با هم برابریم در هم شکسته ایم و به هم در تنیده ایم در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم ما اینهمه سریم ...

شاعر : حسن بیاتانی

شاعر : حسن بیاتانی

من از حسین و منی پیغمبر خدا فهمیده ام حسین همه اش فرق میکند ولادت امام حسین علیه‌السلام مبارک باد.

گفتگو بنیامین بهادری در برنامه پناه

نیست گاهی هیچ راهی جز به شاهی رو زدن با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا مست چون جامی به دیگر جامها پهلو زدن امتحانی کن ببین اینجا چه حظی می دهد ...